"نسیم اخوان"، ۳۲ ساله و متولد تهران است. او تحصیلات خود را در رشتۀ شیمی به پایان رساند اما پس از مدتی به مد و طراحی لباس روی آورد. طراحیهای نسیم، با برشهای ساده و رنگهای آرام هواخواهان زیادی دارد. در گفتگویی با او از علاقهاش به طراحی و دوخت لباس پرسیدیم.
شما در رشته شیمی تحصیل کردی، چه شد که به مد و طراحی لباس روی آوردی؟
من وقتی وارد دانشگاه شدم فکر نمیکردم روزی طراح لباس شوم. ولی بعد از مدتی متوجه شدم که خلاقیتام در زمینه مد و طراحی بیشتر است به همین علت تحصیل در این رشته را انتخاب کردم و در"Cavendish College London"، انجمن طراحان لباس و پارچه، و دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران دورههایی را گذراندم.
تا چه حد خانواده مشوق و حامی کار شما بودهاند؟
بیشتر اعضای خانواده من آکادمیک و اهل علم هستند اما مادرم نقاش است و فکر میکنم هنر را از مادرم یاد گرفتم. خانوادهام از این تغییر زندگی من میترسیدند. برای آنها خیلی عجیب بود که من وارد مد شوم اما مادرم من را خیلی تشویق کرد. کلکسیونهای ده - یازده سال پیش من با نقاشیهای خاص مادرم تزیین شدند.
آیا از روش و تکنیک خاصی برای طراحی لباس بهره میبری؟
علاقه من استفاده از تکنیک "مولاژ" یا دیزاین روی مانکن است و بیشتر طراحیهایم را با این روش انجام میدهم.
از فرایند طراحی و نمایش کلکسیونهایت برای ما بگو.
من یک کارگاه دارم که هشت در آن کار میکنند. با شروع هر فصل کلکسیونهای آمادهشده را نمایش میدهیم. کارها را از قبل آماده میکنیم، چند روز سفارش میگیریم، و بسته به تعداد و نوع سفارش بعد از چند هفته کار را تحویل میدهیم. برای سفارشهای داخلی، هر سال چهار بار در شروع هر فصل شو میگذاریم. اما برای کارهای خارج، هر سال دو شو یکی در پاییز و زمستان، و یکی بهار و تابستان داریم. کارهای خارج را از سه ماه قبل سفارش میگیریم تا وقت بیشتری برای عرضه آنها داشته باشیم.
از کجا و چه چیز الهام میگیری و مشخصه کارهایت چیست؟
من کلکسیونهای مختلفی داشتم و از چیزهای مختلفی الهام گرفتهام اما طراحیهایم خیلی به حال و احوال خودم بستگی دارد. "سادگی و زیبایی" مشخصه طراحیهای من است. سعی میکنم کسی که دیزاین من را میپوشد با وجود سادگی زیباتر دیده شود؛ ساده، شیک و خوشجلوه. این شغل من است، که البته کار سادهای نیست چون در طراحی لباس جزییات باید بادقت رعایت شود.
سعی میکنم در طراحیهایم، چه در انتخاب پارچه و چه در برش، "قدرت" را نشان دهم. مثلا پارچههای ساده به رنگ بژ، مشکی و سفید انتخاب میکنم اما این پارچهها بافت دارند. تابستان پارسال یک کلکسیون به اسم "Ocean" طراحی کردم. پارچهها را با رنگآمیزی ملایم بژ و آبی، و از جنس خشک انتخاب کردم و خروشان بودن موجها و "قدرت" را با برش لباسها نشان دادم.
از کلکسیون "Life" بگو، چرا این کلکسیون را "زندگی" نام گذاشتی؟
در این کلکسیون میخواستم دید خودم را نسبت به زندگی در یک برهه زمانی نشان دهم. رنگ سیاه و سفید از نظر من سیاه و سفید بودن زندگی بود و پارچههای طلایی درشتبافت، وابستگی مادی آدمها را به زندگی نشان میداد. روی لباسها، گلهای بزرگ و رنگی کار کردم. با این طراحی میخواستم در عین ناامیدی و زندگی سیاه و سفید، امید به آینده را نشان دهم. این تصویر ذهنی من از کلکسیون "لایف" بود. اگر عکاس بودم این تصویر ذهنی را با عکس نشان میدادم.
مخاطب طراحیهای شما چه کسانی هستند، آیا مشتریها را انتخاب میکنی؟
من بیزنس خودم را دارم و دلیل اینکه هیچوقت مغازهای باز نکردم این است که همیشه دوست داشتم خصوصی کار کنم و مشتری خصوصی داشته باشم. دوست ندارم کسی گذری به دفتر کار من بیاید اما در چند شو و رویداد مختلف شرکت کردم. برای خانم "سحر دولتشاهی" و "ویشکا آسایش" هم که در جشنواره برلین شرکت داشتند، لباس طراحی کردم.
مشتریها درباره طراحیهای شما چه نظری دارند؟
طراحیهای من بدون زمان هستند. کسانی که سالهاست به من سفارش میدهند میگویند هنوز لباسهایی را که هشت سال یا حتا ده سال پیش برایشان دوختهام، استفاده میکنند، چون طراحی من اصلا مد روز نبوده که از مد بیفتد. من به اینکه رنگ روز یا مدل روز چیست، کاری ندارم؛ طراحیهای من حال و هوای خودم را نشان میدهند. در واقع هربار چیزی من را قلقلک داده و بعد فکر کردم چطور میتوانم از آن برای طراحیهایم استفاده کنم.
آیا کار در تهران در طراحیهایت اثر گذاشته؟
سوال جالبی است! وقتی کار بعضی از طراحان را نگاه میکنم متوجه میشوم چقدر آزادانه طراحی شدهاند و بعد که به کار خودم نگاه میکنم میبینم با وجودیکه سالهای زیادی با عشق و علاقه طراحی کردهام، در ته دیزاینهایم نوعی سانسور وجود دارد. فکر میکنم این سانسور بخاطر شرایطی است که در آن زندگی میکنیم و با آن بزرگ شدهایم. شاید کسی متوجه نشود، اما وقتی به طرحهای هشت سال پیش و ده سال پیش برمیگردم، متوجه میشوم که طرحهای آن زمان آزادانهتر و رهاتر از طرحهای امروز بودهاند، در حالیکه امروز طراحیهایم سادهتر- نمیدانم شاید هم پختهتر شده. اما از نظر من طراحیهای خامتر، جالبتر هستند.
از دیروز تا امروز، نسیم اخوان و طراحیهایش چقدر تغییر کرده؟
من اول یک کارگاه کوچک در خانه داشتم اما بعد از یک سال دفتر گرفتم. همزمان نیاز به یادگرفتن چیزهای جدید را در خودم احساس کردم؛ خیاطی، طراحی، الگو درآوردن، اندامشناسی، رنگشناسی. همۀ این دورهها را گذراندم که در کارم اشتباه نکنم تا مردم به من اعتماد کنند. در این سالها مشتریهای زیاد و دوستان زیادی این راه را با من آمدهاند و من طی سالها همیشه برای آنها دیزاین کردهام. از طرفی من به عنوان یک کارآفرین، ۱۵ نفر را به کار گرفتهام که همکار من هستند و با من کار میکنند. همین وابستگی باعث شده که در هر شرایطی به کارم ادامه دهم. درواقع فکر میکنم برای خودم مسئولیت بزرگی ایجاد کردهام. هر روز به عشق آنها به دفتر کارم میروم و این قسمت کارآفرینی به عنوان یک زن در ایران- هرچند که بیزنس کوچکی است، واقعا برایم لذت بخش است و احساس میکنم تغییر کوچکی در جامعه ایجاد کردهام.