"نیکو نوریان" طراح جواهر، فارغالتحصیل رشته صنایع دستی، گرایش نگارگری از دانشگاه سوره تهران است. وی پس از تحصیلات دانشگاهی در کلاسهای جواهرسازی شرکت کرد و هنر تزیین جواهر را به طور حرفهای دنبال کرد. در گفتگویی با نیکو نوریان از علاقهمندیاش به طراحی و ساخت جواهر پرسیدیم.
در ابتدا دوست داریم از کودکی و خلاقیتهای کودکانه شما بشنویم.
من به دلیل اینکه تک فرزند هستم از کودکی همیشه سعی میکردم خودم را سرگرم کنم. معمولاً با کاغذهای رنگی و آبرنگ که مادر و پدرم برایم می خریدند کلاژهای رنگی درست میکردم و به دیگران هدیه میدادم.
اولین برخورد جدی من با رنگشناسی یک جعبه آبرنگ خیلی حرفهای بود که هدیه گرفتم. این آبرنگ یک راهنمای ترکیب رنگ داشت و من مرتباً در حال ساختن رنگهای جدید بودم. به تزیین و رنگ علاقه زیادی داشتم و همیشه دوست داشتم چیزی که درست میکنم رنگارنگ و شاد باشد.
علاقه شما به جواهرسازی از کجا شروع شد و چطور جواهرسازی و نقش و رنگ را به هم ارتباط دادید؟
همیشه ویترین طلافروشیها بخاطر تلالو زیادی که داشت، و همینطور تماشای سنگهای رنگی برایم جذاب بود. البته طلاهای بازار ایران معمولاً خیلی عربی و پر تزییناند که شاید سلیقه من نباشد اما این تلالو و شلوغی همیشه برایم جذاب بود.
قبل از اینکه وارد دانشگاه شدم از طریق یکی از دوستانم که مغازه طلافروشی داشت فهمیدم که این طلاها دستساز هستند. کنجکاو شدم که این هنر را یاد بگیرم اما چون کنکوری بودم، فرصت نداشتم در کلاسهای طلاسازی شرکت کنم. بعد از اعلام نتایج کنکور و قبولی در دانشگاه در کلاسهای "عبدالناصر گیو" ثبتنام کردم و این راه را ادامه دادم.
در دانشگاه در رشته صنایعدستی با گرایش کتابت و نگارگری تحصیل میکردم. خیلی اتقافی فکر کردم که شاید بتوانم از نقاشی، فرمها و ریزهکاریها در هنر جواهرسازی استفاده کنم و این دو را به هم ربط بدهم.
از مجموعه دیوها برای ما بگویید.
در زمان تحصیل با نگارههای مختلفی آشنا شدم و به "شاهنامه شاهطهماسب" برخورد کردم. شاهنامه شاهطهماسب پر از دیوهایی بود که احساس میکردم به خیالنگاریهای من شباهت دارند. این موضوع و فلسفهاش من را جذب کرد و به همین علت برای موضوع پایاننامه تحصیلیام، جواهرسازی با الهام از شاهنامه شاهطهماسب را انتخاب کردم.
ابتدا دانشگاه بخاطر اینکه گرایش تحصیلی من نگارگری بود با این موضوع موافقت نکرد. اما با نامهنگاری و اصرار خودم قبول کردند و قرار شد که موضوع تئوری پایان نامهام نگارگری باشد و برای بخش عملی آن جواهرسازی- شامل تصویرهایی از این دیوها که با نقاشیهای خودم ترکیباش کرده بودم- ارائه دادم.
آیا در طراحی همیشه به جزئیات و ریزهکاریها میپردازید؟
همیشه اینطور نیست که در کارم قانونی داشته باشم و یا روی یک موضوع خیلی پافشاری کنم؛ خیلی به حس و حال خودم بستگی دارد. بعضی وقتها فضای کارم خیلی ساده و مینیمال میشود و از شلوغی و رنگ خسته میشوم اما بیشتر وقتها رنگ و جزییات برایم جالب است. حتی خودم هم دوست دارم همیشه پر از تزیین باشم. بنظرم هر کدام از اعضای بدن چه پوشش داشته باشد و چه نداشته باشد با تزیین ارزش دیگری پیدا میکند.
طراحی دیوها در چه مرحلهای است، آیا آن را تمام شده میدانید؟
نه تمام نشده؛ شاید این سبک طراحی در ذهن من کمرنگتر شده باشد ولی تمام نشده. بعضی وقتها بین طراحیهایم فاصلهای ایجاد میشود اما وقتی دوباره شروع میکنم، میبینم که یک سری از این المانها هنوز در درون من هست و دوست دارم بازهم اشاره کوچکی به آن داشته باشم. من خیلی از دورهها مکث کردم چون هیچ ایدهای در ذهنم نبوده، خالی خالی شدم. وقتی یک اثری خلق میکنید باید صبر کنید تا دوباره موضوع جدیدی شما را پر کند و ایدههای جدیدی را پرورش بدهید.
این "مکث هنری" چه ایدههای جدیدی در ذهن شما ایجاد کرده؟
بعد از اینکه موضوع دیوها به نتیجه رسید، یک دورهای سرم خلوت بود و هیچ ایدهای در ذهن نداشتم. تا اینکه به روابط عاطفی آدمها و تاثیرات مثبت و منفی این روابط فکر کردم و اینکه چه چیزی از وجود من و از درون من قابل تبدیل شدن به یک اثر هنری است. سعی کردم خودم را حجم ببینم و این حجمها را طراحی کنم. بخشی از این حجمها آسیب دیده بودند یا اینکه خیلی رشد کرده بودند. سعی کردم بخشهای آسیبدیده خودم را با تزیینات زیاد و ریزهکاریها نشان دهم و به این نتیجه برسم که این آسیبها مثبت هستند. این مجموعه تازه شروع شده و خیلی جای کار دارد اما نسبت به مجموعه دیوها سادهتر و حجمیتر است.
آیا فقط به طراحی زیورآلات علاقهمندید یا اینکه برای خرید زیورآلات هم دست به جیب میشوید؟
من خرید زیورآلات را دوست دارم و بیشترین پول را برای خرید زیورآلات خرج میکنم. با اینکه خودم درگیر این صنعتام، اما خرید زیورآلات فرهنگهای مختلف، مخصوصاً هندی و کارهای افغانی که رنگارنگ و پرتزیین هستند خیلی برایم جذاب است.